یک روز آنقدر با انرژی هستم که حاضرم کل خانه را جارو کنم اما همان روز دوست ندارم حتی به سمت خواندن یک صفحه کتاب بروم چه برسد که بخواهم ساعت های زیادی را برای مطالعه در نظر بگیرم
درست تا همین چند وقت پیش فکر میکردم این مشکل فقط از من است و همه افراد روزهایی که حالشان خوب است به راحتی مطالعه میکنند اما متوجه شدم این مشکل گربینان گیر افراد زیادی شده برای همین ترقیب به نوشتن این مقاله شدم.با این کار هم خودم از شر این مشکل خلاص میشوم هم میتوانم دانسته هایم را با شما هم به اشتراک بگذارم. اگر شما هم برای درس خواندن انگیزه ایی ندارید این مقاله نظر شما را کاملا عوض خواهد کرد البته سعی کرده ام در این مقاله به صورت کلی تر به انگیزه بپردازم و صرفا آنرا محدود به مطالعه نکنم در هنگام نوشتن این مقاله این سوالات در ذهنم گیجی ویجی میرفت:
به چه دلیل خواندن کتاب را دوست نداریم؟
چرا حاضریم حتی کارهای سخت تری را انجام دهیم ولی به سمت کتاب نرویم؟
آیا میشود انگیزه را افزایش داد؟
چه راه هایی برای ایجاد انگیزه وجود دارد؟
بیایید شروع کنیم و بدون مقدمه وارد بحث شویم
انگیزه چیست؟
انگیزه یعنی دلیلی برای حرکت و شروع کردن یک رفتار و البته شاید بدون انگیزه نشود کاری را شروع کرد
انگیزه چه تاثیری در زندگی ما دارد؟
می توان گفت وقتی انگیزه مناسبی برای انجام یک کار داشته باشیم سختی آن کار برایمان زیاد معنا پیدا نمیکند و میتوانیم بهتر از پس آن کار بر بیاییم اما فرض کنید در حال خواندن کتابی هستید که هیچ تمایلی به مطالعه آن ندارید،چه حسی به شما دست خواهد داد؟ شاید بگویید من که بعضی وقت ها سردرد میشمL باید قبول کرد که قدرت انگیزه زیاد است و تنفر شما را به لذتی برای درس خواندن تبدیل خواهد کردJ
چطور می توان انگیزه ایجاد کرد؟
حال که با مفهوم و اهمیت انگیزه آشنا شدیم باید به سراغ را ه هایی برای ایجاد آن رفت یادمان باشد
بهترین زمان انجام یک کار دقیق همین الان است
شروع،عامل انگیزه:
شما انگیزه ایی ندارید چون اقدامی نکرده اید بیایید یک داستان را تجسم کنیم.شما و دوستتان تصمیم به خواندن یک کتاب گرفته ایید دوست شما نیمی از کتاب را تمام کرده و شما هنوز کتاب را حتی شروع نکرده ایید.فکر میکنید انگیزه چه کسی بیشتر است؟
درست حدس زده اید انگیزه و اشتیاق به اتمام رساندن آن کتاب در دوست شما خیلی بیشتر از شماست
تمام نتایج بزرگ از شروع های کوچک شروع میشود
جمیز کلیر
قدرت عادت
شاید زیاده گویی نباشد اگر کمی هم درباره عادت بنویسم، بهترین انتخاب برای اتمام یک کار مانند مطالعه در هزمانی ساختن عادت آن است.مغز ما هیچ تمایلی به انجام کاری کسل کننده مانند مطالعه ندارد چرا که این کار انرژی زیادی از مغز کسر میکند اگر بخواهیم مغز خود را به سمت یک کار مشتاق کنیم باید آن کار را به شکلی اتوماتیک انجام دهیم.به غذا خوردن یک کودک با قاشق دقت کنید،قاشق را کج و کوله در دست میگیرد مانند تلویزونی که برای رد شدن از یک در باید کچ شودJ اما همان کودک بزرگ میشود و این کار را حتی بدون فکر کردن انجام میدهد (روزی ما هم از همان کودکان دست و پا چلوفتی بودیم)
برای اینکه عادت کتاب خواندن را در خود ایجاد کنید باید پوست کلفت باشید ( این مقاله به شما کمک میکند)
اجازه دهید به چند راهکار برای ایجاد عادت اشاره کنم:
+کتاب را در جاهایی که در معرض دید است قرار دهید
+هر روز حتی وقت هایی که بی حوصله هستید به سمت کتاب خواندن بروید
+کتاب خواندن را بعد یا قبل یک فعالیت مشخص انجام دهید (برای مثال بگویید من همیشه بعد از اینکه وارد اتاق میشوم بلافاصله به سمت کتاب میرویم یا قبل از اینکه به سراغ بازی بروم باید چند صفحه کتاب را مطالعه کنم)
+عمومی کنید:برای اینکار لازم است به یکی از اعضای خانواده یا دوستان خود بگویید که میخواهید تا فلان تاریخ این کتاب را تمام کنید،این کار باعث ایجاد تعهدی در شما میشود
پیشنهاد ویژه:مقاله تبدیل مطالعه به عادت
دست از سر انگیزه بردارید
شاید انتظار خواندن این عنوان را حداقل در این مقاله نداشته باشید اما باید دانست با این که انگیزه عاملی برای شروع است اما همیشه نمیتوان روی آن حساب باز کرد.باید به خود یاد بدهیم که مطالعه را حتی وقتی که حوصله نداریم هم انجام دهیم.شک نکنید این کار باعث ایجاد تمایز بین شما و افرادی که به دنبال معجزه میگردند میباشد و البته که دستاوردهای زیادی هم برای شما به همراه دارد
چرا میخوانیم؟
قبل از شروع هر کاری چه مطالعه باشد و چه نواختن ساز چه پختن غذا باشد چه تایپ کردن یک متن،باید به این سوال بزرگ جواب دهیم
چرا؟
قدرتی که در طرح کردن این سوال است،خود عاملی برای شروع و ادامه دادن محسوب میشود.این چرایی همان دستاورد و نتیجه کاری است که به شما داده میشود.برای مثال شاید دانشجوی رشته روانشناسی هستید و حجم مطالب شما را برای خواندن کتاب کلافه کرده است راستش در چنین مواقعی انتخاب،همان جارو کردن کل خانه است .اما اگر چرایی خود را پیدا کرده باشید از مشکل شروع کردن شما به شکل عجیبی کاسته خواهد شد .
به زبان ساده دلیلی قدرتمند پیدا کنید که موقع خسته شدن، شما را به سمت جلو هدایت کند. تجسم کردن ان دلیل در ذهن میتواند به این چرایی قدرت ببخشد برای مثال
شما یک دانش آموز سوم دبیرستان در رشته تجربی هستید دلیل و چرایی شما میتواند به این شکل باشد
قبولی در یک دانشگاه عالی پزشک شدن خدمت به جامعه
حال بیایید همین دلایل را تجسم کنیم برای مثال میتوانید خود را با روپوش سفید در مطب ببینید یا در حال طبابت یک بیمار که این خود یک حال خوب به شما هدیه میدهد
وقتی ندانیم چرا باید برویم!،چرا باید برویم؟
رنجیره را قطع نکنید
در قسمت های بالا هم اشاره شد برای ساخت عادت باید آنرا حتی زمان هایی که بی حوصله هم هستیم انجام دهیم. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که کاری را چند روز و یا چند هفته پشت سر هم انجام داده اید،همین که یک روز به هر دلیلی سمت آن کار نروید روزهای بعدی میل شما برای انجامش کمتر میشود ومتاسفانه همان یک روز انجام ندادن دلیلی بر رها کردن آن کار میشود.
دارن هاردی در کتاب اثر مرکب خود، شروع مجدد را با مثال قدرت به حرکت در آوردن یک چرخ فلک بیان میکند ما برای به حرکت در آوردن یک چرخ و فلک در دوران کودکی انرژی و قدرت زیادی نیاز داشتیم اما همین که به چرخش در می آمد انگار نود در صد کار انجام شده هر وقت هم که سرعتش کم میشد با یک هل دوباره به حرکت در می آمد.
یادمان باشد وقتی زنجیره کاری را پاره میکنیم احتمال رها کردن آن خیلی زیاد میشود پس تا حد امکان تحت هر شرایطی هر روز مقداری زمان را برای مطالعه در نظر بگیرید
بگذارید مغز کیف کند:
یک روز را که با دوستان،خانواده و یا یکی از همکارانتان به شدت خندیده اید را به یاد بیاورید.آن روز حال شما چطور بود؟ شاید در جواب از کلمه عالی استفاده کنید نه تنها شما از آنچه آن روز اتفاق افتاد لذت برده اید بلکه مغز شما هم مقدار زیادی لذت را تجربه کرده چون دوپامین در مغز شما ترشح شده بود.دوپامین هرمونی برای شادی در مغز است و وقتی شما فعالیت هایی که سبب خوشحالی و رضایت میشود را انجام دهید این هورمون ترشحات خود را در خون به جریان می اندازد
چطور میشود هنگام مطالعه دوپامین ترشح کرد؟
شاید خواندن جمله ایی از یک کتاب دویست صفحه ایی بتواند برای شما دوپامین ایجاد کند و میل شما را به ادامه دادن آن کتاب بیشتر کند برای مثال در کتاب تئوری انتخاب وقتی به این جمله میرسیم
« به صورت کلی رفتار های ما برای رفع و ارضای این پنج نیاز اصلی میباشد
بقا،آزادی،عشق،قدرت،تفریح »
خواندن ای جمله ب